فردا در راه است | ||
گاهی پرواز یک پروانه، نگاه معصومانه یک کودک، غروب، آغاز فرداها و .... آیه ای می شود؛ بهانه ای می شود تا دستهای خدا را در دستمان بگیریم و در راه آسمان قدم بزنیم ولی... گاهی آیاتش را میخوانیم، صدای دعوتش را می شنویم و از کنارشان رد می شویم،آنقدر دور می شویم تا تصور کنیم دیگر دیده نمی شویم یا حداقل احساس سنگینی نگاه بی تاب و منتظرش ر ا نکنیم.... و این است داستان غریب آشنای زندگی مان... [ چهارشنبه 89/5/13 ] [ 8:19 عصر ] [ مریم ]
|
||
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : PersianSkin ] |